حرملة بن کاهل اسدیحرملة بن کاهل اسدی از دیگر دشمنانی است که جهت جنگ با سید و سالار شهیدان امام حسین (علیهالسّلام) پا به عرصه کربلا نهاد. ۱ - معرفی اجمالیدر منابع و متون تاریخی از او به عنوان قاتلین عبدالله بن حسین (علیهالسّلام)، [۱]
خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۷، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید.
[۳]
ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۹، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
ابوبکر بن حسین (علیهالسّلام) [۴]
مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، تحقیق سید محمد حسینی جلالی، ج۳، ص۱۷۸، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۴.
و عبدالله بن حسن بن علی (علیهمالسّلام) یاد شده است. [۶]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۳۵۹، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.
همچنین در برخی از منابع از او به عنوان حامل سر عباس بن علی (علیهالسّلام) به کوفه یاد شده است. [۸]
سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۵۳، قم، شریف رضی، ۱۴۱۸.
۲ - عاقبت حرملهدر چگونگی کشته شدن او روایتی از منهال بن عمرو نقل شده که: «در بازگشت از سفر حج، خدمت علی بن الحسین (علیهالسّلام) شرفیاب شدم. آن حضرت از من درباره حال حرملة بن کاهل اسدی پرسید. گفتم: زمانی که من کوفه را ترک میکردم، او زنده بود. در این هنگام، ایشان دستان خود را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: «اللهم اذقه حرّ الحدید اللهم اذقه حرّ الحدید اللهم اذقه حرّ النار؛ خدایا گرمای آهن (شمشیر) را به او بچشان؛ خدایا گرمای آهن را به او بچشان؛ پروردگارا گرمای آتش را به او بچشان! » پس از مدتی به کوفه برگشتم؛ و این زمان، زمانی بود که مختار قیام کرده بود؛ مختار از دوستانم بود. پس از چند روز استراحت و انجام دید و بازدید، به سوی مختار حرکت کردم و او را در خارج از خانهاش ملاقات کردم. مختار به من گفت: از زمانی که حکومت را در دست گرفتیم تا کنون نزد ما نیامدی و به ما تهنیت نگفتی و در حکومت، با ما همکاری نکردی؟ گفتم: که به حج مشرف شده بودم و تازه از راه رسیدم. ما با هم سخن میگفتیم و راه میرفتیم تا اینکه به محله کناسه رسیدیم پس مختار ایستاد و گویی منتظر چیزی بود. معلوم شد که او از محل اختفای حرمله با خبر گشته و گروهی را به تعقیب او فرستاده بود. در این هنگام برخی از یارانش به نزدش شتافتند و گفتند: ای امیر بر تو بشارت حرملة بن کاهل را دستگیر کردیم و او را نزد شما آوردیم. مختار با دیدن حرمله، حمد خدا را به جای آورد و سپس دستور داد تا دست و پایش را بریدند و سپس در میان شعلههای آتش افکندند. با دیدن این صحنه گفتم: سبحان الله. مختار گفت: تسبیح خداوند در هر حالی کاری شایسته است؛ اما برای چه الآن تسبیح خدا کردی؟ گفتم: ای امیر در بازگشت از سفر حج، خدمت علی بن الحسین (علیهالسّلام) رسیدم، ایشان از من از حال حرمله پرسید و من گفتم که زمانی که کوفه را ترک میکردم او زنده بود در این هنگام، ایشان دستان خود را به سوی آسمان بالا برد و فرمود: «اللهم اذقه حرّ الحدید اللهم اذقه حرّ الحدید اللهم اذقه حرّ النار؛ خدایا گرمای آهن (شمشیر) را به او بچشان؛ پروردگارا گرمای آتش را به او بچشان! » مختار گفت: به راستی آیا این سخن را از علی بن الحسین (علیهالسّلام) شنیدی؟ گفتم: بله، به خدا قسم از او شنیدم. در این هنگام مختار از مرکبش پیاده شد و دو رکعت نماز شکر به جای آورد و....». ۳ - پانویس
۴ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قاتلان امام حسین (علیهالسّلام)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۹. ردههای این صفحه : تاریخ زندگانی امام حسین | تاریخ معصومان | دشمنان امام حسین | مجازات شدگان به دست مختار | نهضت عاشورا
|